- تاریک شدن
- تیره شدنتار گردیدنتیره گشتن، یا تاریک شدن بخت. تیره بخت شدن سیاه بخت شدن، فرا رسیدن مرگ. یا تاریک شدن چشم. تیره و تار شدن چشم
معنی تاریک شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آغاردن نوانیدن انگیزیدن
تیره شده تار شده
چیز آموخته را فراموش کردن
ارواییدن
تاریک شدن تاریک گشتن تیره و تار شدن
تیره کردن تار کردن
آنکه بر دین باطل است کافر، زشت پندار، گمراه
تیره جان سیاه دل، اندوهگین، گمراه، بیخرد، عاری از صفا پلید
قابل ضبط در تاریخ شدن، تاریخی گشتن
تاراج رفتن بغارت رفتن
تیره جان، تیره دل، سیاه دل، گمراه
واریز شدن حساب. تفریغ حساب بعمل آمدن
Tapered
сужающийся
темнеть
verjüngend
verdunkeln
звужений
затемнювати
stożkowaty
przyciemniać
afunilado
escurecer
oscurare
oscurecer
conique
assombrir
taps toelopend
verduisteren